تو را زنانه می خواهم
تا درختان سبز شوند
ابرهای پر باران به هم آیند
باران فرو ریزد.
تو را زنانه می خواهم
زیرا تمدن زنانه است
شعر زنانه است
ساقه ی گندم
شیشه ی عطر
حتی پاریس زنانه است
و بیروت
با تمامی زخم هایش زنانه است
تو را سوگند به آنان که می خواهند شعر بسرایند
زن باش...
تو را سوگند به آنان که می خواهند خدا را بشناسند
زن باش...
در بندر آبی چشمانت
نزار قبانی
آبرو هر چی وبلاگ نویس بردی
اسم وبلاگت برازندته!